دستیابی به اهداف مالی و شغلی

درزیر پنج ایده اصلی برای تعیین اهداف مالی و شغلی آمده است:


1 – بررضایت مشتری تمرکز کنید.

هر فردی با ارائه خدمات به فردی دیگر در آمد را کسب می کند. مهم نیست برای کسب در آمد چه کاری می کنید. اما همیشه به فکر رضایت مشتری باشید. کار شما تعیین مهم ترین مشتریان در داخل وخارج شرکت تان است واین که خود را وقف ارائه خدمات بهتر وسریع تر به آن کنید.
مشتری شما کیست؟ مشتری شما کسی است که رضایتش موفقیت شغلی شما را تعیین می کند. این شخص است که بابت کاری که برایش انجام می دهید، به شما وابسته است. مشتری شما کسی است که باید راضی باشد تا پول بیشتری بپردازد و موجب ارتقای سریع تر شما شود.
در محل کار، رئیس، مشتری اولیه شما محسوب می شود. اگر با انجام کاری که رئیس تان از شما می خواهد او را راضی کنید، موفق خواهید شد. اگر هر فرد دیگری را در شرکت راضی کنید اما رئیس تان از شما رضایت نداشته باشد، کارتان به خطر می افتد. رئیس تان به چیزی نیاز دارد تا از عملکردتان راضی و خشنود باشد؟
اگر یک مدیر باشید، کارکنان تان نیز مشتری به حساب می آیند. کارمندانتان به شما سپرده شده اند تا کمکتان کنند به اهدافتان رسیده و مشتریان را راضی کنید. برای این که کارتان را به نحو رضایت بخشی انجام دهید، کارمندانتان باید از شما و رفتارتان راضی باشند. بهترین رئیس ها، شادترین و پر بازده ترین کارمندان را دارند. مهم ترین کارکنانتان چه کسانی هستند؟
همکارانتان نیز که هیچ کنترل یا تاثیر مستقیمی روی آن ها ندارید، مشتریان شما محسوب می شوند. کمک یا عدم کمک کردن آنها می تواند تاثیر شگرفی برتوانایی شما در انجام کارتان داشته باشد. برای درست انجام دادن کارتان، به حمایت یا همکاری چه کسانی احتیاج دارید؟
مشتریان اولیه کسانی هستند که محصول یا خدمات را خریداری کرده و استفاده می کنند. توانایی شما در جلب رضایت مشتریان و برطرف کردن نیازها و خواسته های آنان در یک بازه زمانی، نه تنها راهی به سوی موفقیت شماست، بلکه نجات دهنده کل شرکت شما نیز هست.

2 – ببینید مشتریانتان چه می خواهند.

ازخود بپرسید چه کسی مشتری من است؟ مشتری من رضایت را چطور تعریف می کند؟ مشتری از من چه ارزشهایی را انتظار دارد؟ چطور می توانم به بهترین نحو مشتری ام را راضی کنم؟
هر شرکت موفقی بطور مداوم از مشتریانش این سوال را جویا می شود: ” برای جلب رضایت شما چه کار می توانیم انجام دهیم؟ برای این که در آینده از ما راضی تر باشید، چه می توانیم بکنیم؟ ” هر فرد نیز باید این سوالات را از خود بپرسد.
یکی از بزرگترین مشکلات دنیای کار این است که مردم در باره آن چه باید انجام دهند تا رضایت روسای خود را جلب کنند، نظر روشن و واضحی ندارند. یکی از بهترین کارهایی که می توانید بر یک اساس معین انجام دهید، مراجعه به رئیس تان و پرسیدن این سوال است که ” چرا به من حقوق پرداخت می کنید؟ از نظر شما، مهم ترین کاری که در اینجا انجام می دهم چیست؟ ”
می توانید کارتان را به بهترین نحو ممکن انجام دهید، اما اگر این کار برای رئیس تان اهمیت چندانی نداشته باشد، در واقع شغل خود را خراب خواهید کرد. اما اگر یک یا دو کاری که را برای رئیس تان اهمیت دارد، انجام دهید، یعنی آن دسته از فعالیتهایی که بالاترین سطح” رضایت مشتری” را از نظر او ایجاد می کند، می توانید موفعیت شغلی خود را سریع تر ارتقاء دهید. برای موفقیت در محل کار، باید به طور مکرر از خود بپرسید ” چرا به من حقوق می پردازند؟ برای رسین به چه نتایجی مرا استخدام کرده اند؟ “

خواسته مشتری

3 – مسئولیت های اولیه خود را مشخص کنید.

همواره از خود، از رئیس تان ، و اطرافیانتان بپرسید: ” مسئولیت های اولیه خروجی و بازده من کدامند؟ ” به عبارت دیگر، از شما انتظار می رود در نتیجه کارتان چه چیزی را تولید کنید؟
سه روش برای تعریف مسئولیت های خروجی وجود دارد. اول، مسئولیت خروجی قابل ارزیابی، عینی وخاص است و می توان به راحتی آن را روی کاغذ تعریف کرد. می توان یک عدد یا معیار عملکرد به آن افزود. مسئولیت خروجی، کمیت و کیفیت ویژه کاری است که یک فرد سوم شخص از جمله رئیس تان می تواند آن را تعریف کند.
برای مثال، ” کنار آمدن با دیگران” یک مسئولیت خروجی نیست، بلکه یک اقدام ضروری برای انجام کار است، اما چون قابل ارزیابی، اندازه گیری و عینی نیست، شاخص اصلی موفقیت یا شکست شما محسوب نمی شود .
دوم، مسئولیت خروجی تحت کنترل شماست. چیزی است که می توانید از ابتدا تا انتها انجان دهید وبه هیچ چیز دیگری یستگی ندارد.
سوم، مسئولیت خروجی ، کار یا نتیجه ای است که می تواند ورودی زندگی فرد دیگری باشد و بخشی از کارفرد دیگری شود. برای مثال، اگر فروشنده باشید و کالایی را بفروشید، خروجی شما، یک ورودی برای سازمان شما محسوب می شود که اکنون باید آن محصول را تولید کرده و ارائه دهد.
در نتیجه، هر محصول یا خدماتی که شرکت شما ارائه می کند، ورودی زندگی یا کارفرد دیگری به شما، یک ورودی برای سازمان شما محسوب می شود که اکنون باید آن محصول را تولید کرده وارائه دهد.
در نتیجه ، هر محصول یا خدماتی که شرکت شما ارائه می کند، ورودی زندگی یا کا رفرد دیگری به شمار می رود. اگر شرکت تان کامپیوتر یا دستگاه کپی تولید می کند، این دستگاه ها خروجی سازمان شما و ورودی سازمان دیگری محسوب می شود که آن ها را مورد استفاده قرار می دهد تا خروجی خاص خود را تولید کند.
در زیر سوالاتی را می بینید که باید از خود بپرسید ” چه کسی باید محصول یا خدمات تولیدی مرا مصرف کند؟ چه چیزی باعث می شود افراد وسازمانهای از کاربرد تولیدات من احساس رضایت کنند؟ چطور می توانم رضایت مهم ترین مشتریانم را جلب کنم ؟ “
موفق ترین افراد و سازمانها کسانی هستند که تعداد زیادی از مشتریان خود را با ارائه خواسته های آنان به روش و قیمتی مطلوب، راضی کنند.

4 – حوزه های اصلی نتایج خود را مشخص کنید.

هنگام تعیین اهداف شغلی وکاری، همواره باید از خود بپرسید ” حوزه های اصلی نتایج من کدامند؟ ” این سوال برای رسیدن به موفقیت شغلی وکاری ضروری است. چه کاری است که اگر فقط و فقط خودتان آن را به خوبی انجام دهید، سازمان را دچار تغییر کرده ونتایج فوق العاده ای را رقم می زند؟
به کاری فکر کنید که تنها شما توانایی انجام آن را دارید. اگر شما آن کار را انجام ندهید، هیچ کس دیگری هم آن را انجام نخواهد داد. اما اگر آن را به خوبی انجام دهید، کمک بزرگی به خود و سازمان تان خواهید کرد.
بیش از 5 تا 7 حوزه اصلی نتیجه در هر کاری وجود دارد . توانایی شما در خوب انجام کارها در حوزه های اصلی سمت خاص تان، راه رسیدن به موفقیت شماست. می توانید بسیاری از کارهای تان را به بهترین نحو انجام دهید، اما اگر آن کارها جزو حوزه های اصلی نباشند، برای موفقیت کاری تان مشکل زا خواهند شد. زمانی که صرف انجام دادن آن ها می کنید، شما را از کاری های مهمی که موفقیت تان به آن بستگی دارد، دور می سازد.
از قانون 80/20 در تمام کارهای تان استفاده کنید. فقط 20./. از فعالیت های شما 80./. ارزش کارتان تشکیل می دهد.لازم است که نتایج رایگیرید.

خدمت به مشتری

5 – روش مدیریت بر اساس اهداف را تمرین کنید.

مهم ترین روش های تعین هدف مشترک، ” مدیریت براساس هدف ” است. تنها افراد شایسته از این تکنیک استفاده می کنند. یعنی افرادی که به کار تسلط دارند و می دانند چه کاری باید انجام شود. در این روش باید مسئولیت کار را به یک فرد بسپارند.
روش مدیریت براساس اهداف، چهارمرحله دارد.
اول، هدف یا نتایج مطلوب را برای فردی که مسئولیت دستیابی به آن هدف را دارد، به درستی تعریف کنید. زمانی را صرف کنید تا روی کاری که باید انجام دهید، به توافق برسید.
دوم، در باره طرح اجرای کار بحث کرده و به توافق برسید. برای رسیدن به یک هدف، چه مراحلی را باید سپری کنید؟ چطور باید این کار را انجام دهید؟ چطور موفقیت را می سنجید؟ چه معیارهای عملکردی را به کار می برید؟ چطور متوجه می شوید که یک کار درست انجام شده است؟ سرانجام، نتایج انجام ندادن کار به روشی کار آمد و زمانمند، چه خواهد بود؟

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

فهرست