نیازمندی سازمان ها به ارتقا منابع انسانی
در چند سال اخیر در کشور متون بسیاری درباره عملکرد و وظایف مدیریت انسانی و اهمیت این واحد در سازمان در اختیار مدیران و سیاست گذاران قرار گرفته است. اما به درستی جایگاه کلیدی و نقش راهبردی مدیریت منابع انسانی در افزایش بهره وری و کارآیی سازمانی، ایجاد تعهد و دلبستگی شغلی و تعالی عملکرد کارکنان برای بسیاری از دست اندرکاران اجرایی مشخص نشده و نیاز به داشتن چنین واحدی در سازمان به باور تبدیل نشده است. گواه این ادعا سرمایه گذاری اندک و تلاش کم است که از سوی سازمان ها برای طراحی، تدوین و به کارگیری نظام های توسعه منابع انسانی و اجرایی کردن راهبردهای توسعه قابلیت های کارکنان، انجام می گیرد.
هدف راهبردی، توسعه منابع انسانی
محققان مدیریت منابع انسانی این اعتقاد را دارند که سازمان های پیشرو در قرن جدید، تنها از طریق به کارگیری الگوهای پیشرفته توسعه نیروی انسانی، یادگیری سازمانی و راهبردهای توسعه و بالندگی قابلیت های کارکنان، می توانند پاسخگوی نیازهای سازمان آن هم با سرعت و انعطاف بیشتری باشند. توسعه منابع انسانی یکی از مهم ترین اهداف راهبردی سازمان های پیشرو عصر کنونی است که به منظور ارتقای سطح دانش، مهارت، تجربه و کیفیت، تعالی و عملکرد سرمایه های سازمان و حتی تغییر ویژگی های فردی کارکنان، به مدیریت ارشد چنین سازمان هایی ابلاغ می گردد.
مولفه هایی که هر مدیر و هر سازمان و حتی اشخاصی که در سازمان ها مشغول به فعالیت هستند باید با آن آشنا شوند که در پیشرفت منابع انسانی و تبدیل آن ها به سرمایه های انسانی موثر باشد
۱- کارآیی (Efficiency)
از کارآیی تعاریف مختلفی شده است، از جمله: “کارآیی یعنی حداکثر استفاده در مقابل هزینه های صرف شده” در کارآیی، افراد و سازمان به دنبال انجام دادن کار درست هستند یعنی کارآیی ارتباط نزدیکی با کنترل فرآیند و کاربرد منابع طی اجرای فرآیند دارد.
۲- اثربخشی (Effectiveness)
اثربخشی عبارت است از: “درجه یا میزان نیل سازمان به اهداف تعیین شده”
محور اساسی اثر بخشی، انجام کارها به شیوه صحیح است.
۳- بهره وری (Productivity)
بهره وری به معانی مختلف و به شکل عملیاتی به کار گرفته شده است که از جمله می توان به »نسبت داده و ستاده« اشاره نمود.
۴- وفاداری کارکنان (Employees Loyalty)
مفهوم وفاداری کارکنان، به میزان دلبستگی شغلی و سازمانی آنان به اهداف، عملکرد و مجموعه سیاست های کلی حاکم بر سازمان اشاره دارد.
۵- تعهد سازمانی (Organizational Commitment)
تعهد سازمانی نشانگر وابستگی عاطفی فرد به سازمان است و مراد از آن، درجه همانندسازی روان شناختی فرد به سازمانی است که برای آن کار می کند.
۶- جو سازمانی (Organizational Atmosphere)
جو سازمانی محیط انسانی است که در آن کارکنان یک سازمان به کار خود می پردازند.
مؤلفه های مؤثر بر افزایش بهره وری سرمایه های سازمانی
هر سازمانی در ایجاد و ارتقای بهره وری می کوشد. سازمان ها از دو طریق می توانند به بهره وری بیشتر دسترسی پیدا کنند:
عوامل خارجی: شامل بهره وری از مواد، تجهیزات و امکانات که حد و سطحی معین دارد و به سهم خود در شکل گیری بهره وری سازمانی نقش دارد.
عوامل داخلی: شامل مهارت های انسانی در جهت شناخت کامل کارکنان و آشنایی با فنون و شیوه های مؤثر کار با آنان. مهم ترین مطلب در بحث مهارت های انسانی، استعداد نفوذ در دیگران و رهبری صحیح انسان ها و ایجاد زمینه سازی است تا آنها بتوانند توانایی های خود را به کار گیرند. بسیاری از سازمان های پیشرفته امروزی برای آنکه بخواهند در صحنه رقابت جهانی به بهره وری مناسب و مطلوب و مزیت رقابتی دست پیدا کنند به بهره وری سرمایه انسانی توجه اساسی دارند. بهره وری در اندیشه و فکر سرمایه های انسانی، خمیرمایه بهره وری سازمانی است. در صورتی که به خوبی سرمایه های انسانی توسعه یابند و به گونه ای مناسب به کار گرفته شوند، بهره وری سازمانی تضمین می شود.